تقلا
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن ازییله تماشا را کرد.
ناگهان تقلا پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ کوچک پیله را گشاد کرد .
پروانه به راحتی از از پیله اش خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند . آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد او انتظار داشت پر پروانه گشوده شود و از جثه او محافظت کند .اما چنین نشد و در واقع پروانه ناچار شد همه عمر روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص مهربان نفهمیدکه محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به وسیله آن مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
گاهی اوقات در زندگی فقط نیاز به تقلا داریم اگر خداوند مقرر میکرد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم ، به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم .
هر جهشی به جلو ،هر پیروزی تازه تولدی نو است .وهر تولد همراه رنج و سختی (ژار کلین )
خیلی قشنگ بود نوشتت
دلم برای پروانه خیلی سوخت
اگه دوست داشتی به وبلاگ منم سر بزن
باشه!!!؟؟؟؟
خوشحال میشم.