می خواهم می توانم

ادامه دهنده یک اندیشه پویا

می خواهم می توانم

ادامه دهنده یک اندیشه پویا

حسین مظهر فداکاری ابوالفضل تلألو وفاداری

حسین مظهر فداکاری ابوالفضل تلألو وفاداری  

داستان بر سر چه بود مردمی که ندای یاری و وفاداری دادند گفتند بیا ما را یاری کن همانا ما یاری کنن آل محمد هستیم

حسین قدم بر داشت پا به صحرا زد وبا تمام سرمایه مادی خود (خانواده.اصحاب.دوستان و...)به باری مظلوم شتافت اما خود مظلومانه به شهادت رسید.

مسلم به سوی کوفیان رفت تا ندا یاری کوفیان را بشنوند اما جز ترس و خیانت در آنان ندید

 

آری به نظرم مسلم به تیغ نمرد آنگاه که چنین نا سپاسی و خیانتی را دید در درون مرد و مسلم به خیانت کوفیا شهید شد. 

در مقابل ابوالفضل است به دل دشمن میزد به آب میرسد اما چگونه از آب بنوشد در حالی که سرور وسالار او و طفلانش به این آب نیازمند چنین آبی برای او سوزانده تر از آتش است او آب را برای سرورش بر میدارد خود به جای آب مادی از چشمه معنویت می نوشد

می نوشد

مینوشد و مست میشد به سوی کاروان عشق می شتابد یک دست او را میزنند مشک به دست دیگر میگیرد ان را هم میزنند مشک به دهان میگرد

مگر میشود مستی چون او جان و تن بشناسد

می شتابد مستانه عاشقانه می شتابد او اکنون جان در دهان دارد تیر بر او کار ساز نیست چون او با وجودش میرود نه با تنی خاکی

ای وای ای وای که تیر بر مشک نشسته

حسین تنها اوتنها 72 یار واقعی دارد و یک خدای بزرگ

اوست که امروز باید درس دهد

وپیامی روا میدارد که دنیا دنیا را درس میددهم 

 مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را مگر ملالت و ذلت نمی بینم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد